کارای چند روز اخیر

دیشب تا ساعت سه داشتم جای خالی سلوچ رو میخوندم:| دیگه داشت آب از چشمام میومد مخصوصا اینکه عینکم هم دم دستم نبود وگرنه دلم نمیومد به این راحتیا ولش کنم، فضای کتاب رو دوست دارم مخصوصا دعواهای عباس و ابراو رو=)) یکم شبیه دعواهای من و داداش مجردمه، ببینم تا آخر این هفته میتونم تمومش کنم یا نه، کلا این اولین کتابیه که از محمود دولت آبادی میخونم، یه عادتی که من دارم اینه که چندتا کتاب رو همزمان باهم میخونم، در کنار جای خالی سلوچ دارم دنیای قشنگ نو از آلدوس هاکسلی رو میخونم، درکش خیلی خیلی برام سخته، واسه همین کم کم میخونم تا بفهمم داره چی میشه، داستانش توی شیشصد سال آینده داره اتفاق میوفته که کارخونه های انسان سازی بوجود اومده و انسانا رو شرطی سازی میکنن و توی طبقه های آلفا و بتا و گاما و اپسیلون قرارشون میدن و از همون بچگی بهشون یاد میدن که معترض نباشن که من چرا گاما هستم ولی اون آلفا هست، مثلا البته! خلاصه که برای من خیلی ترسناکه این کتاب، و واقعا هم این ناکجاآبادی که آقای هاکسلی داخل این کتاب به تصویر کشیده همین خراب آباد امروزه، واقعااااااا، اینم فکر کنم تا آخر هفته تمومش کنم، یادمه یه بار داشتم سریال آسپرین رو نگاخ میکردم که یکی از شخصیتاش که اسمش یادم نیست گفت بعضیا میگن شاید زمین جهنم یه سیاره ی دیگه باشه، ولی این جمله از آلدوس جانه هاکسلی بود و من بعد از کشفش کلی خر کیف شدم و با خودم گفتم اوووو من چقد خفنم=)) امروزم فقط میخوام بشینم عمومیا رو برای آزمون جمعه بخونم، امروز سر بچه داداشم داد زدم:| یه دادی که خودمم ترسیدم چه برسه به اون طفلک:| نمیدونستم اینقد جذبه دارم:/ خلاصه اونم قهر کرد و رفت خونشون:) خب از بچه خوشم نمیاد دیگه، عذاب وجدان گرفتم امیدوارم دیگه سرش داد نزنم، خب خب شماها چه خبر تعریف کنین ببینم=))

راستی فیلم تابستان داغ رو هم جدیدا دیدم، و حدود بیست دقیقه اول فیلم عصبانی نیستم، دلم میخواست این فیلم رو تا آخرش ببینم ولی نشد=(( یه موسیقی خوبم بهتون معرفی کنم اسمش open heart zoo از martin grech هست خیلی خوبه من که خیلی دوسش دارم... مرسی ازت که وقت گذاشتی و خوندی=))