تنهاترین نهنگ

امروز ظهر توی گوگل داشتم میگشتم که یه نوشته با عنوان تنها ترین نهنگ به چشمم خورد، داستان در مورد یه نهنگ بود که اگه اشتباه نکنم توی سال 1989 توجه پژوهشگرا رو به خودش جلب کرده بود، نهنگ ها برای پیدا کردن جفت یه سری فرکاناسا رو برای هم میفرستن که مثل یه سری نجواهای عاشقانه میمونه، اما موج این نهنگ ما حدود 52 هرتزه که شنیدن این صدا برای نهنگهای دیگه ممکن نیست چون یه جورایی گیرنده این فرکانس توی بدن نهنگای دیگه وجود نداره (مثل بدن ما که نمیتونه صدای مورچه ها رو بشنوه چون گیرندش توی بدنمون نیست) بخاطر همین این نهنگ همچنان تنهاست و نتونسته جفت خودشو پیدا کنه، یه لحظه فکرشو کنین اون نهنگ هر روز و هر شب توی یه اقیانوس به اون بزرگی نجوا های عاشقانه سر میده تا یار خودشو پیدا کنه درحالی که خودش نمیدونه قراره تا اخر عمرش تنها بمونه و هیشکی صداشو نمیشنوه، مثل این میمونه که روی کره ی زمین هیشکی نباشه و خودت باشی و خودت، این نهنگه یه دقیقم از مغزم بیرون نرفته، واقعا سخته، خیلیم غم انگیزه و من به خودم قول دادم که هیچ وقت فراموشش نکنم:) میتونم بگم اون نهنگه دیگه تنها نیست چون من به فکرشم:)

+با زن داداشم رفتم برای دوستم هدیه خریدم و بهش دادم، خیلی خوشش اومده بود و منم خوشحال شدم

+ هر روز در کنار درسم هم زبان رو دارم کار میکنم و هم نقاشی، خیلی دوست دارم نقاشیمو قوی کنم بخاطر همین هر روز یه کار میکشم  امروزم یه کار کشیدم که ایدشو از موزیک ویدیو  iday whale گرفتم

+اهنگ iday whale رو حتما گوش کنین

حکایت درس خوندنه اختاپوس...